زاویه

زاویه

جهان از زاویــــه ی چشمــ تــو
بر من معنا شــــــد "حـــــــــــ سین"
.
مــــن تـــــو ام
هیـــــــچ و همـــــــه!
.
.
.

پربیننده ترین مطالب

  • ۹۵/۰۳/۰۳
    ...
  • ۹۴/۰۸/۲۸
    ...

یه رویای نزدیکــــ

شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ

تمام طول راه صداش توی گوشم بود

از بالای تهران تا پایین شهر

از همه چیز حرف میزد

از روزی که سپری کرده

از اتفاقی که همون لحظه پشت تلفن میفتاد

از اینکه چقدر درس خونده میگفت و گوش میکردم

میگفت و میخندیدیم

بماند که تمام راه بیشتر به صداش گوش میکردم، نه به حرفاش

اینو وقتی فهمیدم که بعدا میگفت "یادته که بهت گفتم"؟

میگفتم "نمیدونم، نگفتی"


روزهای گذشته رو که یادم میارم یه حس غربت بی دلیلی میگیرم

یه حس مثل شناور بودن تو یه جای ناشناخته، یه هوای ناشناخته

وقتی حس و آنِ اون لحظه ی توی گذشته رو دوباره تجربه میکنم و یادم میارم

انگار یهو پرت میشم توی اون اتفاق

یه چیزی بین حال و گذشته س، آینده که نیست ولی حال هم نیست

اما اونقد طبیعی زنده میشه که حتی گذشته هم نیست!


یه شب از خستگی روی زمین دراز کشیدم

هندزفری توی گوشم روی یه آهنگ قفل کردم

از همون اول خوابم برد و انقدر اون ترانه توی گوشم تکرار شد که مرز خواب و بیداریم از بین رفت

توی خوابم بودم اما اهنگی که توی بیداری بود رو هنوز میشنیدم.

با صدای زنگ تلفنم بیدار شدم و گفت خواب بودی الان؟ گفتم آره خوابم برده انگار

گفت نمیخواستم بیدارت کنم بخواب.

ولی من برام قشنگ ترین لحظه ها این بود که با صداش بیدار شم

انگار حتی وقتی بیدار بودم و باهاش حرف میزدم از خوابای ذهنی از خوابای بی فکری بیدار میشدم.

صداش بیدارم میکرد و نبودش مثل زمستون بود که برای خرس های قطبی یاد آوره زمان خواب شونه

حالا که هنوز تو خواب زمستونیمم و
خیلی وقته یادم رفته چی بودم و
زندگیم چی بود
 آرزوهام چی بود
وقتی گاهی گذشته یادم میفته مثل یه بیمار روان پریشی که توی تیمارستان روی تخت
با دست و پای بسته به سقف زل زده ام
که دلم میخواد بازم صداش بیدارم کنه
دستاش دستامو باز کنه
چشماش منو به حرف بیاره
بلندم کنه از رو تختی که مث کَنه بهم چسبیده

کاش مثل یه مسیحِ از معراج برگشته، میومدی و بیدارم میکردی
خیلی وقته خوابم... خوابِ خواب!

نظرات  (۹)

۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۳۹ صحبتِ جانانه
یه عاشقانه ی تخیلی؟
یا یه نامزدانه ی تخیلی؟
یا یه تخیل عاشقانه؟
پاسخ:
یه خاطره ی عاشقانه
مومن با امید ترین آدم روی زمینه....
پاسخ:
اوهوم!
۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۹:۱۰ سیّد محمّد جعاوله
عالی بود
متشکرم.
پاسخ:
من ممنون
او، 
و صدای او
روزی تان باد.
پاسخ:
ممنوووون
به قول خودتون یه رویای نزدیک بود دیگه...!
پاسخ:
بلی
۲۰ مهر ۹۶ ، ۱۶:۳۹ صحبتِ جانانه
رفته ماموریت همسر محترم؟
خیر باشه ان شاءالله
پاسخ:
نه والا بنده اصلا هنوز همسری ندارم :))

یه رویای نزدیک بود فقط
گاهی مرور گذشته و خاطراتش شیرینه 
پاسخ:
خیلی!
گاهی بعضی از خوابها که آدم رو به گذشته میبرن آن قدر شیرین است که حیف است بیدارشوی
مگر باصدای او
پاسخ:
بعله
۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۹:۳۹ مردی بنام شقایق ...
دو برابر شدن غصه ی تنهایی...
پاسخ:
حاصل خیره در آیینه شدن هاست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی