زاویه

زاویه

جهان از زاویــــه ی چشمــ تــو
بر من معنا شــــــد "حـــــــــــ سین"
.
مــــن تـــــو ام
هیـــــــچ و همـــــــه!
.
.
.

پربیننده ترین مطالب

  • ۹۵/۰۳/۰۳
    ...
  • ۹۴/۰۸/۲۸
    ...

دلم خون استـــ، تا حدی که وقتی از تـــو میگویمـ

فقط یکـــ روح سرشارمـ، که این تن را نمیفــهمد! 


موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۷
مــ. مشرقی

جـــــــدا کرده ست هرکس تکه ای را از وجود من

چقدر این روزها بی تـو ... بلاتشبیه، ایرانمــــــــــ!


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۵
مــ. مشرقی

امروز عصر، وقتی صدای آژیر ماشین آتش نشانی رو انقدر از نزدیک شنیدم، گوشم اذیت شد.
طوری که قیافم و کج و کوله کردم و نزدیک بود غرغر کنم...
ولی یک لحظه تصور کردم اگر اون ماشین داشت میرسید که خودم یا نزدیکانم رو نجات بده هم از صداش اذیت میشدم؟

 فکر میکنم خیلی چیزای اذیت کننده ی دیگه هم میتونه برام لذت بخش باشه.
سربالایی های راه دانشگاه میتونه پیاده روی نکردن و تنبلی مو جبران کنه،
بسته نشدن بند کفشم و دیر کردنم میتونه منو از یه تصادف نجات بده،
یا باعث بشه کسی که منتظرش بودم رو اتفاقی یه جایی ببینمش.
شلوغیای مترو و اتوبوس شاید معنیش اینه که من چقدر هموطن دارم، و کشورم کوچیک و حوصله سر بَر نیست.


گرمای تابستون و کلافه شدنم و سرمای زمستون و یخ کردن دستام ،
 بادای پاییزی و بارونای قشنگش، رگبارای بهار و خیس شدن لباسای عیدم و ناراحت شدن اون موقعم یعنی
 کشور من همه ی فصل ها رو داره.

بعد خوب گوش دادم به صدای آژیر ماشین آتش نشانی...
حالا از صدای آژیر ماشین آتش نشانی کلافه نمیشم. 

_شاید موضوعم تکراری بود و شنیده شده، ولی من  امروز اینو درک کردم.!


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۶
مــ. مشرقی

جهان دو قطب دارد: شمال_ جنوب. دنیای پس از مرگ دو قسمت جدا دارد: بهشت_ جهنم.

حالا من از زمین میخواهم بگویم. در زمین دو جهت وجود دارد: مثبت_ منفی... خیر_شر.

در علم سیاست بحثی وجود دارد به نام "تفکر وجودی". منظور تفکر وجودی هر کشوری است. تفکر وجودی هم دو جهت دارد: الهی_ شیطانی.

که البته منظور از الهی بودن غیر مادی بودن و منظور از شیطانی مادی بودن است.

این تفکر وجودی جدای از نوع حکومت و حکم و قوانین است. زیرا این موارد طی دوران حیات هر کشوری تغییر میکند.

اما تفکر وجودی آن به قوت خود باقی ست.

یک بنیان و اساس فکری پایه و بنای هر کشوری را میسازد. به این معنا که هر کشوری طبق یک طرز تفکر مخصوص به وجود می آید.

طرز فکری که از زمان تشکیل نطفه تا نهایت حیات آن کشور باقی میماند.

میخواهم بحثی را مطرح کنم که شاید برخی به آن توجه نکرده اند و یا اصلا از این موضوع اطلاعی ندارند.

بحث چالش برانگیزی ست. و بیشتر ترجیح میدهم به اصل موضوع بپردازم!


۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۳
مــ. مشرقی

قدم به قدم

نفس به نفس

از تو میخوانم. به تو می اندیشم

در تمام نتهای موسیقی سکوتم تو را مینوازم.

با تمام درختان از تو میگویم، با تمام سار ها، تمام کاج ها،تمام کوه ها، تمام رود ها...

من حسودم! از تو میگویم که مبادا از نامت خالی شوم.

از تو که خالی شوم دیگر "نیستی" ست که در من ریشه میکند... من "تو" ام!

من، تمام نقش و نگار های تنت، من تمام لحن و صدایت، من زیر و بم نگاهت...

آه از حسادت! منِ مغرورِ سرکش حسودم به هرکه سهم بیشتری از تو دارد. تو نمیتوانی مرا نخواهی.

من "تو"ام!

وقتی هر بیتی خواندم تو را تداعی کرد، به هرچه غیر تو کافر شدم.

همین که خواندم: "من با یقین کافر،جهان با شک مسلمان" کافر شدم.

همین که خواندم: "طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد" کافر شدم.


بپذیرم! من که توام را بپذیر... این قربانی کفرت را بپذیر.

من با تو آغاز و پایان میشوم.

قبولم کن، مومن میشومـــــ.

۲۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۸
مــ. مشرقی