زاویه

زاویه

جهان از زاویــــه ی چشمــ تــو
بر من معنا شــــــد "حـــــــــــ سین"
.
مــــن تـــــو ام
هیـــــــچ و همـــــــه!
.
.
.

پربیننده ترین مطالب

  • ۹۵/۰۳/۰۳
    ...
  • ۹۴/۰۸/۲۸
    ...

۱۵ مطلب با موضوع «از بهشتـــــ» ثبت شده است

امسال کمی بهارمان پاییزی ست

عید است ببین... میان کوچه امّــا


آدم اگر میدانستــ
بعد از هبــوط اش
روزی
میان کوچـــه ای
مـــــادری زمین میخــورد

صدسال سیـاه
لامـ تا کامـ
چیزی نمیخورد! 


۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۳
مــ. مشرقی

یک شنبه 8 آذر ماه 1394


با حالی بد و پر از بغض

درحال رفتن به جایی بودم که خبری کاملا بد و سخت رو بشنوم.

که اگر میشنیدم زحمات چندساله و آبروم باهم میرفت.

به همین راحتی.


با همه ی دل آشوبی و بغض و اشک های بی اختیارم

از کسی که دستهای نیرومندش رو قطع کردن

خواستم دستمو بگیره

از کسی که وقتی مشک آب جلوی چشمهاش روی زمین ریخت و ناامید شد

خواستم ناامیدم نکنه.


شنیده بودم چقدر بزرگ و مهربونه ولی به چشم ندیده بودم.


همین که بهش گفتم و اسمشو تو دلم آوردم آشوبم کم شد...

مونده بودم بین دو حالت ترس و امید.

که شنیده بودم درستش هم همینه!


وقتی رسیدم به مقصد چیزی برای نگرانی نبود.

هیچ چیز رو از دست ندادم.


کسی که براش تاحالا لیاقت و عرضه نداشتم که کاری بکنم برام معجزه کرد.


_عهد کرده بودم همه جا بگم که چقدر مهربون و بزرگه،

که بگم برای دستاش هیچ کاری سخت نیست

هیچ کاری

قسم میخورم.


سلام بر عباس(ع) و دستهای بزرگش و قلبـــ مهربانش.

۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۱
مــ. مشرقی


کــــاش نـــــکند صبـــــح طلــــــــوع ... 


موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۸
مــ. مشرقی

عجیب است

باید دنیا تمام میشد

همان روز که معشوقت

خورشیدِ زمینت

دیگر نفس نکشید.

باید دنیا تمام میشد...


اما تو مغروری

میخواستی داستان تو  ومعشوقت

صدها سال 

شهره ی زمین و آسمان شود

و تو به این عشقبازی ناب ببالی.


تو به بلندای تاریخِ زمین و آسمان، صبوری...


images


_عکس و خط:مـ.مشرقی

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۱
مــ. مشرقی

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۰
مــ. مشرقی