هو المعشوق
اینکه میدانیدیا نه را نمیدانم.
قسمت هایی از پروژه مختارنامه که مربوط به پیکار حضرت عباس علیه السلام با لشکرِ تا قیامت لعنت شده ی شمر بود
از مجموعه حذف شد. (به دلایلی)
امشب جایی این قسمت ها را دیدم... و چه دیدنی...!
هو المعشوق
اینکه میدانیدیا نه را نمیدانم.
قسمت هایی از پروژه مختارنامه که مربوط به پیکار حضرت عباس علیه السلام با لشکرِ تا قیامت لعنت شده ی شمر بود
از مجموعه حذف شد. (به دلایلی)
امشب جایی این قسمت ها را دیدم... و چه دیدنی...!
هو العاشق
اینکه بگویم :
کاش سرم را بالا بیاوری و بگویی:
سرت را بالا بگیر... کسی که در خانه ما بیاید دیگر سر به زیر نیست
خیلی خیـــــلی بزرگتر از دهانم حرف زده ام.
فقط التماس میکنم
با گوشه ی چشمهای آسمانی ات به گدایی ام نگاه کن.
همین!
_________________
پرده بالا رفت و
دیدم هست و نیستــــ !
هو العشق
باید برسد عقلم به جایی که
بیش از تو نخواهد
جز تو نخواهد
و کمتر از تو نخواهد
آنگاهست که قلبم برای عقلم پادشاهی میکند از داشتنت
این خالیِ مغزم را بگیر
آنگاه از بهترین آرزوها برای رسیدن به عشقت، لبریزش کن
دستهای خالی ام را
خالی تر کن برای گدایی محبتت
اما کجاست تا عقلم به بلندای قامتت برسد!
________________
شروع شد همه ی روضه های ما از "سر"وقتی بغض روز های محَرّم از الان شروع شده توی گلوتـــ چنگ زدن
چقدر خوبه که داره میاد...
چقدر خوبه که راحت میتونی توی خیابون و هرجا که صدا نوحه اومد گریه کنی و کسی نگه چته
چقدر خوبه که من از اسمت بغضم میگیره حـــ ســــیـــن
چقدر دلم پیرهن مشکی تو دوست داره
چقدر خوبه که هستی
چقدر خوبه تورو دارمـــــــ!
_ مشکی بپوشی عاشقی را با تو مجبورمــــــ
چندیست بی شوخی دلم تنگِ محرّم هاست
همچنان وعده ی بخشایش شاهنشاهش
می کشـــــد گم شدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینه ی فهم است، نه در شیشه ی وهم
عاقلان آینـــه خوانندش و مستان آهــــش
به من از آتش او در شــــبِ پروانه شدن
نرسیده ست به جز دلهره ی جانکاهش
باز برگــــرد به دلتنگــــی قبل از بـاران
سوره ی توبه رسیده ست به بسم الله اش
استاد فاضل نظری
_دیشب که قرآن رو جلوی صورتم باز کردم برای سر گرفتن
همین جا، همین اوّلِ سوره ی "توبه" اومد...
فهمیدم خدا ازم ناامید نیستـــ.
شایدم معنی دیگه ای داره!
شاید قبولم کرده...
به هرحال خیلی خوشحالم.
پ.ن: ما به تو محتاج بودیم و تو مشتاق به ما!
عکس: مــ.مشرقی
23/رمضان/1437 قمری